سردار شهید علی معمار حسن آبادی

سردار شهید علی معمار حسن آبادی

بخشی از وصیتنامه سردار شهید علی معمار حسن آبادی
فرمانده عملیات تیپ سلمان فارسی:
شما را سفارش مي كنم به اينكه هر چه مي توانيد بيش از پيش عبادت كنيد و بيشتر بياد خدا باشيد 

 مروری بر زندگی سردار شهید علی معمار حسن آبادی ،فرمانده تیپ سلمان (سیستان و بلوچستان )

 سردار شهید علی معمار در اول شهریور ۱۳۴۳ در خانواده اي متدين در حسن آباد كاشان بدنيا آمد. علی از چهارسالگی به همراه پدر به مسجد می رفت ، در نماز جماعت و مجالس مذهبی شرکت می کرد.در شش سالگی به دبستان باباشجاع الدین حسن آباد رفت .همزمان با درس به حفظ سوره های کوتاه قرآن و یادگیری نماز پرداخت ..دوران دبیرستان ایشان همزمان با انقلاب بود .او در این دوران یکپارچه کوشش و تلاش بود .در مسیر فعالیت برای پیشبرد انقلاب یک لحظه احساس خستگی نمی کرد .در مسجد و مدرسه و در کوی و برزن ، در برپایی تظاهرات و پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) نقشی فعال داشت.

 

علی در ۱۶ سالگي به عضويت بسيج درآمد . شخصیت شهید معمار در بسیج شکل گرفت .او در بسیج درس عشق و آزادگی آموخت .درجات تعالی و ترقی معنوی و الهی را طی نمود.خود بارها  و بارها گفته بود و بدین گفته افتخار می کردکه : «من یک بسیجی ام ».

پس از آن كه در پادگان آموزشي قمصر کاشان آموزش مقدماتي بسيج را گذرانيد، در سال ۵۹ به همراه تعدادي از دوستان خود عازم منطقه سيستان و بلوچستان شد و پس از طي دو ماه آموزش در شهر زاهدان وارد تشكيلات سپاه گرديد.

علی در ۱۹ سالگی با اصرار خانواده تصمیم به ازدواج گرفت .همسرش را از خانواده ای متدین و محترم انتخاب کرد .مراسم خواستگاری و عقد و عروسی ساده و متناسب با شئونات اسلامی برگزار شد .این زندگی مشترک ده سال طول کشید .این دوران همراه با هجرت به سرزمین غربت و تحمل انواع سختیها و محرومیتها و اسباب کشی های متعدد همراه با خاطرات تلخ و شیرین بود .ثمره این ازدواج سه دختر بود که شهید علاقه وافر به آنها داشت.

 

در آغاز، مدتي در سپاه ايرانشهر به عنوان معمار مشغول به كار شد اما ديري نگذشت كه كبوتر بلند پرواز روح او ميدان وسيعتري را براي پرواز و تكاپو طلب كرد و نياز مهمتري احساس نمود و اين نياز چيزي نبود مگر مبارزه بي امان با اشرار، ضد انقلاب و قاچاقچيان كه امان مردم پاك و بي آلايش اين خطه را بريده و امنيت منطقه را برهم زده بودند.

طولی نکشید شهید علی معمار مسئولیت گروههای گشتی و بعد هم گردانهای گسترده تر را که مامور ایجاد امنیت در مسیر جاده های ایرانشهر تا چابهار بودند ، برعهده گرفت.در این دوران تجارب مفید کسب شده ، او را برای پذیرش مسئولیتهای بالاتر آماده می کرد .در همین ایام فرماندهی عملیات تیپ سلمان نیز به ایشان واگذار گردید. این تیپ مسئول برقراری امنیت در منطقه بود.او کارش را با قدرت تمام در آن آغاز کرد.

 

وی اهمیت فوق العاده ای برای برگزاری آموزشهای تخصصی ، اردو ، مانورها و رزمهای شبانه و همچنین برنامه های عبور از مناطق صعب العبور کوهستانی ، آموزش کمین و ضد کمین قائل بود .از همه مهمتر این که او در همه آموزشها پیشتاز بود و این پیشتازی او را به چریکی دلیر و آشنا به منطقه مبدل می کرد. تمام موقعیت جغرافیایی منطقه را مانند کف دستش می شناخت .به تعبیر یکی از دوستان او «دایرةالمعارف گویای سیستان و بلوچستان » بود.نقطه های کور منطقه را کاملا” می شناخت لذا گره گشای عملیاتها بود و طرح های جالبی ارائه می کرد که اکثرا” همراه با موفقیت بود.نیروهای تحت امرش را خیلی دوست داشت و طوری عمل می کرد که تا آنجا که ممکن است کمترین آسیبی به آنان نرسد .پیشتازی خود او در همه عملیاتها باعث می شد که آنها با پشت گرمی تمام همه همراه او باشند.

 

در سیستان و بلوچستان زبانها و لهجه های مختلفی از قبیل اردو ، پشتو ،… رایج و هر منطقه و شهری نیز لهجه ویژه خود را دارد .معمار خیلی زود این زبانها را فرا گرفت از این رو می توانست گفتگوها و پیامهای دشمن را خوب بفهمد و شیوه های نبرد و ترفندهای او را به سرعت کشف کند.با زیرکی و هوشیاری و دقت با منافقین و اشرار و قاچاقچیان همانند یک کارآگاه با سابقه و دوره دیده عمل می کرد.اوایل به دلیل کمی سن معمار برای خیلی ها باورکردنی نبود که او بتواند از عهده مسئولیتهای محول شده براید ولی ایشان در عمل لیاقت و شایستگی خود را به ظهور رسانید.

 او ۱۴ سال تمام در خاك محروم استان سيستان و بلوچستان در ميان بلوچ‌ها زندگي كرد و با اشرار مبارزه كرد  ، مسئولیتهای گوناگون و خطیری را پذیرفت و در عملیاتهای متعددی شرکت کرد و به خوبی از عهده انجام آنها بر آمد. و سطح زندگي وي هرگز از سطح زندگي مردم عادي بلوچ بالاتر نرفت‌.

سردار شهید معمار در کنار فعالیتهای نظامی توجه ویژه ای به برنامه های فرهنگی داشت و معتقد بود که اگر فرهنگ یک جامعه اصلاح شود کلیه شئون اصلاح می گردد .

وی در جنگ تحمیلی ،در عملياتهاي والفجر مقدماتي در منطقه عمومي فكه، والفجریک در شمال فكه و والفجر چهار درمنطقه پنجوين عراق شركت كرد.
شب عيد مبعث ، ايشان از تجاوز گروهي اشرار به روستايي مطلع شد، با انتخاب ۱۸ فرد زبده، عازم منطقه شد .خیلی زود رد پای اشرار را پیدا کردند و به تعقیب آنها پرداختند .در محلی کنار رودخانه بمپور و کنار جنگل چاه شور از توابع ایرانشهر در کمین اشرار افتادند و نبردی نابرابر اما مردانه را با آنها آغاز کردند.

اشرار نیروهای بومی و عشایر و بلوچ را که همراه سردار معمار بودند را دعوت به تسلیم شدن و تنها گذاشتن فرمانده خود کردند ، اما آنها که تا پای جان پیمان وفاداری و همراهی با فرمانده خود بسته بودند فریب نخوردند .بعضی از آنها حتی خود را جان پناه فرمانده عزیزشان کردند .سرانجام پس از ساعتها درگیری سردار شهید علی معمار در روز بعثت پیامبر ، دهم دیماه ۱۳۷۳ به فیض عظمای شهادت نائل گشت.

 

جنازه مطهر وی در روز سوم شعبان سالروز تولد امام حسین (ع) و روز پاسدار بر دوش دوستان ، همرزمان و سایر مردم تشییع شده و در حسینیه حسن آباد کاشان به خاک سپرده شد.

قسمتی از وصیتنامه شهید علی معمار حسن آبادی

 با سلام به روح پرفتوح شهيدان اسلام وبا درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران ،مردي كه واقعا ًتاريخ نكبت بار رژيم شاهنشاهي را كه ايران وفرهنگ اسلامي را به سر حدّ سقوط مي برد عوض كرد، سخن خود را آغاز مي كنم .

من در موقعي اين كلمات را روي كاغذ مي آورم كه در چادر نشسته ايم وآماده اين هستيم كه به مقرّجديدي برويم تا در آنجا آماده حمله شويم.

سلام من به شما اي پدر ومادر وخواهران وبرادران عزيزم !شما هايي كه واقعاًبه پاي من زحمت كشيده ايد. من اميدوارم كه تو اي مادر مهربان شيرت را حلالم كني واگر در موقعي در خانه شما را ناراحت كردم ببخشيد .

وتواي پدر عزيز مرا ببخش .

اي خواهران وبرادران من مرا ببخشيد اگر موقعي شما را ناراحت كرده ام ؛ مخصوصاً رضا كه خيلي از دست من ناراحت است ؛ اميدوارم كه مرا ببخشيد .

واز كلية فاميلها ودوستان طلب بخشش دارم .

ومن بعنوان يك برادر كوچكتر يا هر چه شما ميخواهيد حساب كنيد شما را سفارش مي كنم به اينكه هرچه مي توانيد بيش از پيش عبادت كنيد و بيشتر بياد خدا باشيد وتاآنجا كه ميتوانيد به نماز جمعه برويد وبيشتر سعي كنيد كه بچه هاي محل را تقويت كنيد تا به جبهه بيايند واز اين اسلام عزيز دفاع كنند وآنان كه نميتوانند در پشت جبهه ها كمك كنند .

آري !پدر ومادر من ! باز هم شما عزيزان را به تقوا سفارش مي كنم .

ومن سفارش ديگري هم به شما اي پدر ومادر عزيز مي كنم كه در غم شهادت من اصلاً گريه نكنيد،چون من به  راهي رفتم كه خداوند و پيامبرش براي من معلوم كردند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

جستجو

دسته بندی

محبوب ترین مقاله ها

اجلاسیه شهدای دانش آموز کاشان
۱۵ اسفند ۱۴۰۳

اجلاسیه شهدای دانش آموز کاشان با اجرای نماهنگ زیبای بیعت از سجاد محمدی ...

رونمایی از آثار هنری هنرمندان کاشانی
۱۵ اسفند ۱۴۰۳

رونمایی از آثار هنری هنرمندان کاشانی با موضوع شهید و شهادت در "نشست خبری کنگره ملی ...

نشست خبری ویژه کنگره ملی شهدای کاشان
۱۵ اسفند ۱۴۰۳

در این نشست که با حضور خبرنگاران برگزار گردید جزئیات مراسم اجلاسیه پایانی کنگره ملی شهدای ...

ارائه گزارش کنگره در محضر مقام معظم رهبری توسط دبیر کنگره
۶ بهمن ۱۴۰۳

ارائه گزارش کنگره ملی شهدای کاشان توسط دبیر کنگره سرهنگ پاسدار کریم اکبری خدمت مقام ...

جلسه شورای سیاستگذاری کنگره ملی شهدای کاشان با حضور دکتر جمالی نژاد استاندار اصفهان وفرمانده سپاه حضرت صاحب الزمان(عج) سردار فدا برگزارگردید.
۱۸ دی ۱۴۰۳

جلسه شورای سیاستگذاری کنگره ملی شهدای کاشان با حضور دکتر جمالی نژاد استاندار اصفهان وفرمانده سپاه ...

برچسب ها